خطبه ۱۲۴ نهج البلاغه؛ ترجمه استاد حسین انصاریان ، خطبه در ترغیب یارانش به جهاد
فَقَدِّمُوا الدِّارِعَ، وَ اَخِّرُوا الْحاسِرَ، وَ عَضُّوا عَلَى الاَْضْراسِ فَاِنَّهُ اَنْبى لِلسُّیُوفِ عَنِ الْهامِ، وَالْتَوُوا فى اَطْرافِ الرِّماحِ فَاِنَّهُ اَمْوَرُ لِلاَْسِنَّةِ، وَ غُضُّوا الاَْبْصارَ فَاِنَّهُ اَرْبَطُ لِلْجَأْشِ وَ اَسْکَنُ لِلْقُلُوبِ، وَ اَمیتُوا الاَْصْواتَ فَاِنَّهُ اَطْرَدُ لِلْفَشَلِ، وَ رایَتَکُمْ فَلاتُمیلُوها وَلاتُخِلُّوها، وَلاتَجْعَلُوها اِلاّ بِاَیْدى شُجْعانِکُمْ وَالْمانِعینَ الذِّمارَ مِنْکُمْ، فَاِنَّ الصّابِرینَ عَلى نُزُولِ الْحَقائِقِ هُمُ الَّذینَ یَحُفُّونَ بِرایاتِهِمْ، وَ یَکْتَنِفُونَها حِفافَیْها، وَ وَراءَها وَ اَمامَها، وَ لایَتَاَخَّرُونَ عَنْها فَیُسْلِمُوها، وَلایَتَقَدَّمُونَ عَلَیْها فَیُفْرِدُوها. اَجْزَاَ امْرُؤٌ قِرْنَهُ، وَ آسى اَخاهُ بِنَفْسِهِ، وَلَمْ یَکِلْ قِرْنَهُ اِلى اَخیهِ فَیَجْتَمِعَ عَلَیْهِ قِرْنُهُ وَ قِرْنُ اَخیهِ. وَایْمُ اللّهِ لَئِنْ فَرَرْتُمْ مِنْ سَیْفِ الْعاجِلَةِ لا تَسْلَمُوا مِنْ سَیْفِ الاْخِرَةِ، وَ اَنْتُمْ لَهامیمُ الْعَرَبِ وَالسَّنامُ الاَْعْظَمُ، اِنَّ فِى الْفِرارِ مَوْجِدَةَ اللّهِ، وَالذُّلَّ اللاّزِمَ، وَالْعارَ الْباقىَ. وَ اِنَّ الْفارَّ لَغَیْرُ مَزید فى عُمُرِهِ، وَ لا مَحْجُوز بَیْنَهُ وَ بَیْنَ یَوْمِهِ. الرّائِحُ اِلَى اللّهِ کَالظَّمْـآنِ یَرِدُ الْماءَ. الْجَنَّةُ تَحْتَ اَطْرافِ الْعَوالى. الْیَوْمَ تُبْلَى الاَْخْبارُ. وَ اللّهِ لاََنَا اَشْوَقُ اِلى لِقائِهِمْ مِنْهُمْ اِلى دِیارِهِمْ. اللّهُمَّ فَاِنْ رَدُّوا الْحَقَّ فَافْضُضْ جَماعَتَهُمْ، وَ شَتِّتْ کَلِمَتَهُمْ، وَ اَبْسِلْهُمْ بِخَطایاهُمْ. اِنَّهُمْ لَنْ یَزُولُوا عَنْ مَواقِفِهِمْ دُونَ طَعْن دِراک یَخْرُجُ مِنْهُ النَّسیمُ، وَ ضَرْب یَفْلِقُ الْهامَ، وَ یُطیحُ الْعِظامَ، وَ یُنْدِرُ السَّواعِدَ وَ الاَْقْدامَ، وَ حَتّى یُرْمَوْا بِالْمَناسِرِ تَتْبَعُهَا الْمَناسِرُ، وَ یُرْجَمُوا بِالْکَتائِبِ تَقْفُوهَا الْحَلائِبُ، وَ حَتّى یُجَرَّ بِبِلادِهُمُ الْخَمیسُ یَتْلُوهُ الْخَمیسُ، وَ حَتّى تَدْعَقَ الْخُیُولُ فى نَواحِرِ اَرْضِهِمْ، وَ بِاَعْنانِ مَسارِبِهِمْ وَ مَسارِحِهِمْ.
- اَقُولُ: الدَّعْقُ: الدَّقُّ، اَىْ تَدُقُّ الْخُیُولُ بِحَوافِرِها اَرْضَهُمْ. وَ نَواحِرُ اَرْضِهِمْ: مُتَقابِلاتُها، یُقالُ: مَنازِلُ بَنى فُلان تَتَناحَرُ، اَىْ تَتَقابَلُ.-
زره پوش را پیش اندازید، و بى زره را پشت سر قرار دهید، دندانها را به هم بفشارید که در برابر فرود آمدن شمشیرها بر فرق سر پایدارتر است، در برابر نوک نیزه ها خود را به پچید که در ردّ نیزه دشمن اثرش بیشتر است، به دشمن خیره نشوید که موجب افزایش قوّت قلب و آرامش دلهاست، فریادها را خاموش کنید زیرا سستى و ترس را بهتر برطرف مى سازد، پرچم را به این طرف و آن طرف متمایل و دور آن را خالى ننمایید، و آن را جز به دست دلاوران و آنان که از مال و جان شما دفاع مى کنند ندهید، قطعاً آنان که در برابر حوادث ایستادگى مى کنند همانانند که گِرد پرچم خود دور زده، آن را از هر طرف و از پس و پیش مواظب هستند، نه از آن عقب مى افتند تا تسلیم دشمن کنند، نه از آن پیشى مى گیرند تا تنهایش گذارند. هر کس در برابر هماوردش بایستد، و برادرش را با جان خود یارى دهد، و حریفش را به او وامگذارد که او برابر دو حریف قرار بگیرد، یکى حریف خودش و دیگر حریف برادرش. به خدا قسم اگر از شمشیر دنیا فرار کنید از شمشیر آخرت سالم نخواهید ماند، شما اشراف عرب هستید و از بزرگترین برجستگان، در فرار از جهاد خشم خدا نهفته است. و ذلّت قطعى و ننگ ابدى. فرارى بر عمر خود نیفزاید، و بین فرارى و روز مرگش مانعى ایجاد نشود. آن که با جهاد به جانب خدا روى کند چون تشنه اى است که به چشمه آب واردمى شود. بهشت در سایه نیزه هاست. امروز خبرهاى پنهان (از باطن بددلان و روحیه شجاعان) آشکار مى شود. به خدا قسم من به رویارویى با دشمن از اشتیاق آنان به وطنهایشان مشتاق ترم.خداوندا، اگر دشمنان ما حق را ردّ کردند جمعیّتشان را پریشان ساز، و اتّحادشان را قرین تفرقه گردان، و آنان را به خاطر خطاهایشان به هلاکت انداز. بدانید دشمن جاى خود را از دست ندهد جز با نیزه هاى پى درپىشما که زخم کارى به آنان بزند، و ضربه اى که فرقشان را بشکافد، و استخوانها را بشکند، و بازوها و قدمها را جدا سازد، و تا وقتى که گروهها پى درپى به آنان حمله برند، و سواران بر آنان هجوم کنند و صفهایشان را درهم شکنند، و لشکریان از پس لشکریان به شهرهایشان درآیند، و سم اسبانتان سرزمین هاى متصل و روبروى هم آنها را درهم بکوبد، و اطراف کشتزارها و مراتعشان را زیر لگد قرار دهد. مى گویم: «دعق» به معناى کوبیدن است، یعنى اسبان زمین هاى ایشان را به سم خود بکوبد. «نواحر الأرض» زمین هاى روبروى هم است گفته مى شود: «منازل بنى فلان تتناحر»: یعنى منزلهاى فلان طایفه برابر یکدیگر است.
درباره این سایت